حرف دل - دکتر انوشه و استاد دانشمند (مطالب)

مطالبی که همه با اون درگیر شدیم و یا در آینده درگیر خواهیم شد

حرف دل - دکتر انوشه و استاد دانشمند (مطالب)

مطالبی که همه با اون درگیر شدیم و یا در آینده درگیر خواهیم شد

افکار ما




همه چیز از افکار ما شروع میشه


افکار ما گفتار ما را میسازد


گفتار ما رفتار ما را شکل می دهد


رفتار ما عادات ما را می سازد


عادات ما شخصیت ما را می پروراند


شخصیت ما سرنوشت ما را می سازد 


و سرنوشت ماست که آثار خوبی یا بدی را در جامعه بر جای می گذارد


حضرت علی (ع) می فرمایند :


همواره مواظب سه چیز باشید


در تنهایی مواظب افکارتان 


در خانواده مواظب رفتارتان


و در اجتماع مواظب گفتارتان باشید



یادداشت های پیر مرد 86 ساله بعد از مرگ




در پانزده سالگی دریافتم :

که مادران از همه بهتر می دانند و گاهی اوقات پدران بسیار خوب می آموزند.


در بیست سالگی فهمیدم :

کار خلاف فایده ای ندارد ، حتی اگر با مهارت زیاد انجام شود.


در بیست و پنج سالگی دریافتم :

 یک نوزاد یک مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته محروم میکند .


در سی سالگی فهمیدم :

قدرت برای مردان عین جذابیت و جذابیت برای زنان عین قدرت است .


در سی و پنج سالگی فهمیدم  :

آینده چیزی نیست که انسان آن را به ارث ببرد، بلکه چیزیست که خود آن را میسازد.


در چهل سالگی فهمیدم :

که موفقیت یعنی بدست آوردن چیزهایی که دوست دارید اما خوشبختی یعنی دوست داشتن همه چیزهایی که دارید.


در چهل و پنج سالگی دریافتم :

که تنها ده درصد از زندگی چیزیست که برای ما اتفاق می افتد و بیش از نود درصد زندگی ما در واقع واکنش هاییست که ما نسبت به آن وقایع نشان می دهیم .


در پنجاه سالگی فهمیدم :

که تصمیمات کوچک را باید با مغز و تصمیمات بزرگ را باید با قلب گرفت .


در پنجاه و پنج سالگی دریافتم :

که بهترین دوست انسان کتاب و بدترین دشمن انسان پیروی کور کورانه است .


در شصت سالگی پی بردم :

که بدون عشق می توان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمیتوان عشق ورزید .


در هفتاد سالگی فهمیدم :

که دوست واقعی تو کسی است که دستان تو را بگیر اما قلب تو را لمس کند .


در هفتاد و پنج سالگی فهمیدم :

که فرو افتادان در برابر خداوند تنها راه برخاستن در برابر روزگار است .


در هشتاد سالگی فهمیدم :

ماموریت ما در زندگی بی مشکل زیستن نیست با انگیزه زیستن است .


در هشتاد و دوسالگی فهمیدم :

اگر تو از کسی متنفری  در واقع از قسمتی از خودت در او متنفری چرا ؟ چون اساسا چیزی که مربوط به تو نیست نباید افکار تو را به خود مشغول کند .


در هشتاد و پنج سالگی پی بردم :

که به بزرگی آرزوها نباید اندیشید ، به بزرگی آن کسی باید اندیشید که میتواند این آرزوها  را بر آورده کند .


همایش سال نوحال نو


کلام اول



بیا وقتی برای عشق هورا میکشد احساس


بروی اجتماع بغض حسرت گاز اشک آور بیندازیم


بیا با خود بیندیشیم اگر یک روز ، تمام جاده های عشق را بستند


اگر یک سال چندین فصل برف بی کسی بارید


اگر یک روز نرگس در کنار چشمه غیبش زد


اگر یک شب شقایق مرد ، تکلیف دل ما چیست ؟


و من احساس سرخی می کنم چندیست


و من از چند شبنم پیشتر خوابم ، نزول عشق را دیدم


چرا بعضی برای عشق دلهاشان نمی لرزد


چرا بعضی نمی دانند که این دنیا به تار موی یک عاشق نمی ارزد


چرا بعضی تمام فکرشان ذکر است و در آن ذکر هم یاد خدا خالیست


و گویی میوه اخلاصشان کال است


چرا شغل شریف و رایج این عصررجالیست ؟


چرا در اقتصاد رایج این مکار بازان صداقت نیز دلالیست ؟


دکتر انوشه - همایش سال نوحال نو